بسم الله الرّحمن الرّحیم
"این بارگاه قدس که از عرش برتر است"
"آرامگاه دختر موسی بن جعفر است"
این گنبدِ طلا که چنین برق می زند
خورشید هم ز پرتو نورش ، منّور است
دست دعاست کز دل ایوان درآمده
این دو مناره ای که بلنداش محشر است
در چشم من زُمّرد و دُرّ است یا عقیق
گرچه رواقهاش پر از سنگ مَرمَر است
قم ، نامِ عُشّ آل رسول خداست و
---معصومه صاحب حرم جدّ اطهر است
بوی مَزار گُم شده آورده با خودش
با این حساب مرقد او قبر مادر است
او خواهر امام رضا نه ، که عشق اوست
اصلاً بگو که دار و ندار برادر است
از اشتیاق آمدنش سمت شهر طوس
فهمیده ام امام رضا ، جان خواهر است
مثل برادرش به گمانم که پلک او
زخمی ز فرط گریه بر آقای بی سر است
از یک جهت شبیه رباب است حال او
دائم به یاد خشکی لبهای اصغر است
سَمّ از تنش گرفته توان ، زجر می کشد
در اوج غربت است و نفسهای آخر است
هرچند داغ دیده و هجران کشیده است
صد شکر باز روی سرش ، دست معجر است
"محمدقاسمی"
بیت مطلع از مرحوم سید محمد علی ریاضی یزدی است.