بسم الله الرّحمن الرّحیم
لب صیّاد من جز ذکر یاحیدر نمی گیرد
هوایی جز هوای عشق او در سر نمی گیرد
من آن مستم که حتّی از خُماری گر بمیرد هم
ز دست هیچ کس غیر از علی ساغر نمی گیرد
شدم حکّاک تا "نادِعلی"بر سنگ بنویسم
که انگشتر به خود نقشی از این خوشتر نمی گیرد
اگر میلیاردها نوکر بگیرد دور حیدر را
یکیشان ، تاج و تخت از حضرت قنبر نمی گیرد
چگونه عاشق و دلبسته ی شاه نجف باشد ؟
کسی که شیر پاک از دامن مادر نمی گیرد
غدیر این راز را افشا نموده ، جز امیـر ما
کسی جای نبی را بر سر منبر نمی گیرد
مُحبّش نوش خواهد کرد از کوثر زمانی که
به جز زَقّوم از دست علی ، کافر نمی گیرد
حکایت همچنان باقیست امّا غافل از اینکه
فضیلتهای عبدش جا به صد دفتر نمی گیرد
سگ اهلی این خانه شود گر سنگ باران هم
"دری دیگر نمی داند رهی دیگر نمی گیرد"***
***حافظ شیرازی
محمدقاسمی 1393/11/12