سائل

مقبل کسی که بنده اولاد حیدر است ...

سائل

مقبل کسی که بنده اولاد حیدر است ...

  • ۰
  • ۰
بسم الله الرحمن الرحیم

از همان روز که پیش تو به خاک افتادم
کردی از بند تَعلّق ؛ به نگاه آزادم

غیر "یاضامن آهو مددی" روز نخست
هیچ ذکر دگری یاد نداد استادم

نسل در نسل گدازاده نوشتند مرا
سائل حضرتم و نوکر مادر زادم

صحن تو کهف امان بود و سگش من بودم
با دعایت سگ درگاه تو هم شد آدم

دِهِ ویران شده ای بودم و حالا چندی ست
که به تصویب خودت شهر رضا آبادم

هِی بلا ریخت بروی سر من هر صبحی
که سلامی طرف صحن تو نفرستادم

از ازل گوشهْ نشین ، گوشه ی پایین پایم
تا ابد مُعتکفِ مسجد گوهر شادم

نَفْس ، سَرْکش شده ، تا رام شود چون آهو
دست انداخته بر پنجره ی فولادم

جان معصومه بیا و بطلب باز مرا
چند وقت است که از دوری تو ناشادم

کاش آن دفعه ی آخر که حرم را دیدم
برنمی گشتم و در صحن تو جان می دادم...

محمدقاسمی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی