سائل

مقبل کسی که بنده اولاد حیدر است ...

سائل

مقبل کسی که بنده اولاد حیدر است ...

  • ۰
  • ۰
بسم الله الرحمن الرحیم

در پشت در افتادی و چیزی نگفتی
از پشت سر افتادی و چیزی نگفتی

دستاس با من گفت : دستت گفته با او
با درد درافتادی و چیزی نگفتی

محسن برایت شد سپر در جنگ آتش
تو با سپر افتادی و چیزی نگفتی 

در کوچه پی در پی به دست ضربه هایِ
---آن چل نفر افتادی و چیزی نگفتی

نفرین به قنفذ با غلاف تیغ نحسش 
از بال و پر افتادی و چیزی نگفتی

من باخبر از حال تو بودم ولی ، آه
تو بی خبر افتادی و چیزی نگفتی

چون خواستی شرمندگی ام را نبینی
در دردسر افتادی و چیزی نگفتی

برخاست فریادِ سکوتت لحظه ای که
در پشت در افتادی و چیزی نگفتی

محمدقاسمی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی