تقدیم به حضرت زهراسلام الله علیها
غزل در اوّلین بیت خودش پژمرد و پرپر شد
همین که قافیه در دوّمین مصراع ، مادر شد
کسی که کوثر قرآن شود هرگز نمی سوزد
غلط گفتند آتش دست بر دامان معجر شد
مصیبت هرچه نازل شد پس از او بر عزیزانش
شروعش از تبانی کردن دیوار با در شد
چه شبها که قنوت خویش را میخواند با یک دست
چه شبها که تماشایش بلای جان حیدر شد
نظام خانه ، بی مادر ، ز هم می پاشد و دیدیم
پس از زهرا چگونه جمعشان ، جمع مُکسَّر شد
مبر ای روضه خوان ما را به گودال پُر از نیزه
همین جا پشت این در بود که ارباب ، بی سر شد
مگو در کربلا شد بی برادر دختر زهـرا
که اوّل بار زینب در مدینه بی برادر شد
تن شش ماهه ای یک روز زیر دست و پا ماند و
تن شش ماهه ای در کربلا از تیر بی سر شد
"محمدقاسمی"