سال نو میشود امّا دل من غمگین است
غم مادر به خداوند غمی سنگین است
چند وقتی ست که بیگانه شدم با شادی !
اشک می ریزم و این گریه مرا تسکین است
باز هم داغ دل سوخته ام تازه شده
پس عجب نیست اگر پیرُهنم مِشکین است
نُقل و شیرینی نوروز به کامم تلخ است
شوری اشک ولی در غم او شیرین است
بستری سرخ و سفید است، تنی زرد و کبود
آه از این سفره که امسال چنین رنگین است!!!
چهره ی فاطمه نیلی شده ، پس خُرده مگیر
اگر ای شیخ سر و صورت من خونین است
"من اگر جاهل گمراهم اگر اهل طریق
کعبه ام خانه ی زهراست همینم دین است"*
*بیت آخر وامی از فواد کرمانی
"محمّد قاسمی"
سالی
سرشار از عافیت ، عزت و معنویّت با چشمهایی همیشه بارانی در هوای حسین
فاطمه علیهما السلام پیش روی تان باد.بهارتان نه چهار فصل تان فاطمی...
یاعلی مدد