تقدیم به محضر مادر ادب حضرت امّ البنین
سلام الله علیها
یک گوشه ی بقیع کنار چهار قبر
مشغول گریه زاری و سرگرم مرثیه
لا تَدْعُوَنّیت زده آتش به قلبها
ای بهترین ادامه ی زهرای مرضیه
دور و بر تو بال زنان ؛ هر کبوتری
از ناله ی تو ناله ی جانکاه می کشد
با شاه تیرهای خودش روی بوم خاک
تصویری از عمود و سر ماه می کشد
مقتل نوشته است که مروان سنگ دل
از سوز گریه ی تو زمین گیر گشته است
خانم شما شنیدی و از هوش رفته ای
پس حق بده ؛ عقیله اگر پیر گشته است
عمری گریستی به پسرها نه...بر حسین
تنها دم از غریبی دلدار می زدی.
هر وقت روضه خوانی تان با سکینه بود
سقّای روضه می شدی و زار می زدی.
هربار ظرف آب گرفتی به دست خود
سردی آب ؛ جان و دلت را کباب کرد
تکرار کرد با تو نه یک دفعه ؛ بارها
---کاری که آب روز دهم با رباب کرد
از چار تا رشید دلاور نصیب تو.
از دشت کربلا سپری تکه تکه است.
در سوگ لاله های بدون سرت فقط
سهمیّه ی شما جگری تکه تکه است.
سوزی که داشت حالت مرثیه خواندنت
انداخته ست در دل ما شور و شین را
آموختی به هرچه کنیز است و نوکر است
جارو کشی بزم عزای حسین را
محمد قاسمی