تقدیم به حضرت زهرا سلام الله علیها
از صبح تا شب بغض ، از شب تاسحر اشک
از حال و روز حیدرت دارد خبر اشک
از زخمِ پلکش نیست این رنگی که دارد
سرخ است چون می جوشد از چشم جگر اشک
بر گونه های کودکانت هم پس از تو
مانند رود کوچکی دارد گذر اشک
زینب سر سجاده ات با گریه می گفت :
بابای من را نیمه شب بیرون مَبـَر ، اشک
شد چاه لبریز از تو ، دیگر بین خانه
در چشم مولایم نزن هِی بال و پر ، اشک
شبها بجای فاطمه ، زینب پس از این
بر قبر محسن می فشاند پشت در ، اشک
غرق سرور و عیش دیدم ، چل نفر را
وقتی که می آمد ز چشم یک نفر ، اشک
محمدقاسمی نوشته شام غریبان حضرت مادر