بسم الله الرّحمن الرّحیم
فراق یار که ایّام آن شماره نداشت
به غیر حوصله و صبر ، راه چاره نداشت
به احترام تو پوشیدمش ، ولی هرگز
لباس صبر بر اندام من قواره نداشت
کسی که طالع بخت مرا رَصَد میکرد
میان وسعت افلاک ، یک ستاره نداشت
به پای عشق تو چون شمع سوختم امّا
هزار حیف که این سوختن ، شراره نداشت
در این مسیر رسیدم به اینکه می گویند:
که شاهراه رسیدن به تو کناره نداشت*
اگر چه وقت مَثَل هست عکس این ، امّا
پیاده داشت خبر از تو و سواره نداشت
به حیرتم که پس از آمدن چرا برگشت ؟
کسی که فرصت برگشتنِ دوباره نداشت
فدای یار شدن،عینِ خِیر هست و کسی
---در این مقام، نیازی به استخاره نداشت
مرا به گریه خرابم کن و بسـاز از نو
به حقّ اشک رُبابی که شیرخواره نداشت
بگیر گوش مرا ، تا دگر خطا نکنم
به گوش زخمی طفلی که گوشواره نداشت
محمّد قاسمی
*اشاره به (راهی ست راه عشق که هیچش کناره نیست) از حافظ