سائل

مقبل کسی که بنده اولاد حیدر است ...

سائل

مقبل کسی که بنده اولاد حیدر است ...

۱۴ مطلب در تیر ۱۳۹۴ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

یا علی مدد

تقدیم به امیرالمؤمنین علیه السلام


بسم الله الرّحمن الرّحیم

گلیم بیت علی چیست ؟ بال جبرائیل
هزار مرتبه پس خوش بحال جبرائیل

بزرگ و سرور و سالار در ملائکه است
ندیده ، کس ملکی را مثال جبرائیل

دل از خلیل خدا می برد ، اگر برسد
به گوش ، نغمه ی "یا ذاالجلالِ" جبرائیل

به قدر یک صدم از عمر نوری مولاست
هر آنچه نقل شد از سنّ و سال جبرائیل

علی نه در ملکوت خودش که در ناسوت
فراتر است ز اوجِ خیال جبرائیل

علی مدرّس توحید اوست ، شک نکنید
روایت آمده در شرحِ حالِ جبرائیل

اگر که پر نزند صبح دورِ استادش
دو بال او شود ای دل وبالِ جبرائیل

غبار روبی صحن نجف به عهده ی اوست
همین مقام بُوَد ، خود مدالِ جبرائیل


محمدقاسمی/خرداد٩٤

  • سائل
  • ۰
  • ۰


تقدیم به آقایی که امام حسین علیه السلام قبل از رفتن دستش رو با عهد صبر بست وگرنه عاشورا به گونه ی دیگری رقم می خورد.

بسم الله الرّحمن الرّحیم

وقتی تو را این قدر بی همتا نوشتند
پس سرنوشت عشق را زیبا نوشتند

اِبن علی هستی و با خطِّ مُعلّیٰ
نام تو را بر صفحه ی دلها نوشتند

سرمشقِ "سقّا آب دارد"را به گریه
بر سینه ی تفدیده ی صحرا نوشتند

گفتند بعد از این عطش معنا ندارد
وقتی تو را از طفلی ات ، سقّا نوشتند

"یا کاشفَ الکربِ الحُسین إکشِفْ کُرُوبی"
این جمله را روی لب دریا نوشتند

در شرح حال جذبه ی چشم سیاهت
تفسیرها از هیبــت مولا نوشتند

بر بام زایشگاه حیدر این تو بودی
کز شور نُطقت ، خطبه ای غرّا نوشتند

بیخود شدیم از خود اگر با "یا ابالفضل"
از بس که این تصنیف را گیرا نوشتند

هنگام حاجت خواستن هم اَرمنی ها
نام شما را جایِ "یاعیسیٰ" نوشتند

دیدیم اسمت را پس از آن پنج فرزند
توی سِجِلّ حضرت زهرا نوشتند


اسطوره ی بی مثل خلقت، پهلوانها
نام تو را بر تارُک دنیا نوشتند

دست جدا از پیکرت را در روایات
بالِ شما در جنّت الأعلیٰ نوشتند

دیدم کمر خَم کرده ثارالله ، وقتی
داغ تورا چون کوه پا بر جا نوشتند

زخم سرت را شانه ات حس کرده وقتی
از آن عمود، این قدر بی پروا نوشتند


محمد قاسمی

  • سائل
  • ۰
  • ۰

تقدیم به حضرت زهرا سلام الله علیها


بسم الله الرحمن الرحیم

حتماً ندیده حیدر من گریه ی مرا
چون پاک کرده معجر من گریه ی مرا

پهلوی خسته ام ، کمی آرام گریه کن
مخفی نکرد بستر من گریه ی مرا

بغضش شکست وخیس شدازاشک صورتش
وقتی که دید دختر من گریه ی مرا

تابوت از تبسّم من سوخت و ندید
یک لحظه ، روز آخر من گریه مرا

نیلوفری کبودم و تشدید کرده اند
گلبرگ های پرپر من گریه ی مرا

تقسیم کرد بین تمامیِ چشمها
دامان اشک پرور من گریه ی مرا

محمدقاسمی/فروردین ٩٤

  • سائل
  • ۰
  • ۰

تقدیم به امیرالمؤمنین علیه السلام


بسم الله الرّحمن الرّحیم

شاهی که نبی ، همدمِ صبح ازلش بود
آغوشِ خدا، باز به شوقِ بغلش بود

از مرتبه ی لا یَتَنٰاهیْش چه گوئیم ؟
گر فاطمه اش آینه ی لَمْ یَزَلش بود !

اسلام شرف یافته بر جمله ی ادیان
چون بندگی آل علی ماحَصَلش بود

با اینکه علی قابل تکرار شدن نیست
عبّاس همان نسخه ی اصلُ البَدَلش بود

تاریخ پس از غزوه ی احزاب نوشته ست
این جنگ ، فقط حیدر کرّار یَلش بود

لرزید زمین موقع فتح درِ خیبر
انگار که این قلعه به روی گُسَلش بود

بی شک خودش از خیبریان باج گرفته ست
وقتی که حسن فاتح جنگ جَمَلش بود

نزدیک به چِل متر اگر پرت شد آن در
این تازه همان قدرت حدّ اَقَلش بود

گاهی اُفقی نصف شد و گاه عمودی
هرکس که دمِ ضربه ی ضرب العَجَلش بود

صدیّقه ی کبری صله ی شعر عطا کرد
بر هر که علی حُسن خِـتام غزلش بود

محشور شود جزو شهیدان به صف حشر
هر کس که علی ، نیّت خَیرُالعَمَلش بود

محمدقاسمی

  • سائل