سائل

مقبل کسی که بنده اولاد حیدر است ...

سائل

مقبل کسی که بنده اولاد حیدر است ...

۲۶ مطلب با موضوع «امیرالمؤمنین ع» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

یا والی الولی

ثواب این ١٤بند هدیه شد به روح بلند علامه ی امینی مدافع ولایت مولانا امیرالمومنین علی بن ابی طالب علیه صلوات الله الملک الغالب
________________________________
بگوئـیــد با دل که دلبر علی ست
به سرها بگویید سرور علی ست
بگوئـــیـد قند مکرّر علی ست
و از هرچه گفتند بهتر علی ست
به قرآن ، که ساقی کوثر علی ست
🌺
بُوَد واجب از مرتضیٰ دم زدن
از آن ، آفتاب خدا دم زدن
از آن شاه بی ادّعا دم زدن
و باید از او بی ریا دم زدن
که بیزار از هر چه مُنکَر ؛ علی ست
🌺
قَــدَمهام شد وقفِ راهِ نجف
به شوق رسیدن به شاهِ نجف
و یک سجده در بارگاهِ نجف
منم عبد و حیدر اِلــٰه نجف
که الله را اصلِ مَظهَر علی ست
🌺
علی صاحب قبضه ی ذوالفقار
علی بهترین معنی اقتدار
علی صاحب الامر و الاختیار
علی غرق در ذات پروردگار
و از حدّ ادراک ؛ برتر علی ست
🌺
مٓلک مست یٰا رٓبنّای علی ست
فلک وصله ای بر عبای علی ست
بهشت عکس ایوان طلای علی ست
صدای خدا هم صدای علی ست
نبی گفته بر پیکرم ، سر علی ست
🌺
امیری برازنده ی مرتضاست
بزرگی ، خودش بنده ی مرتضاست
بهشت نبی خنده ی مرتضاست
به نامی که زیبنده ی مرتضاست
فقط ذکر خاتون محشر علی ست
🌺
کریم است و اولاد او هم کریم
صراط علی جاده ی مستقیم
جنان مهر او هست و قهرش جحیم
شده مرحب از ضربه ی او دو نیم
کسی که کند فتح خیبر علی ست
🌺
دو شمشیر را توأمان می زده
دو تا نیزه را همزمان می زده
علی سر ز دشمن چنان می زده
که سر، چرخ در آسمان می زده
به هفتاد لشگـر برابر علی ست
🌺
اگر ضربه می زد سپر می شکافت
نه تنها سپر ؛ مغز سر می شکافت
سر و سینه تا به کمر می شکافت
علی نعره می زد جگر می شکافت
فقط لایق نام حیدر ... علی ست
🌺
سلیمان اگر حشمت الله شد
غبار قدمهای این شاه شد
هر آن کس از این راز آگاه شد
ولیّ خدا را هواخواه شد
که دُردانه ی حیّ داور علی ست
🌺
علی نقطه ی با ، علی با خداست
در امواج دریا ، علی ناخداست
بلندای مولای من تا خداست
علی عالی و ربّ اعلیٰ خداست
دراوّل علی بود و آخر علی ست
🌺
علی پهلوانی غرور آفرین
علی نور محض است و نور آفرین
نگاهش شراب طهورآفرین
تمامیّ اشعار شور آفرین
پُر از مدح مولای قنبر علی ست
🌺
نبی گفت : من کنتُ مولاه را
نشان داد بعد از خودش راه را
و ابلاغ کرد امر الله را
بگیرید : دامان این شاه را
چرا که تمامیّ دین ، در علی ست
🌺
سخن بیش از پیش شد دل پذیر
که گفتم از آن دلبر بی نظیر
به من یاد دادند روز غدیر
"علیٌّ امیری و نعم الأمیر"
وصیّ بحقّ پیمبر علی ست

محمدقاسمی

  • سائل
  • ۰
  • ۰

یا علی مدد

تقدیم به أمیرالمؤمنین علیه السّلام

بسم الله الرّحمن الرّحیم

گرچه مـقـامِ رَفْعَت او را کسی نداشت
هنگام خشم، رأفت او را کسی نداشت

شمشیر خویش را به عدو داد وقت جنگ
پس شک نکن،مروّت او را کسی نداشت

وقت رکوع بود که فهــمید آن فقــــیر
یک خَرْدَل از سخاوت او را کسی نداشت

بُت های کعبه بر قدمش سجده کرده اند
یعنی شکوه و هیبت او را کسی نداشت

از قامت رشید پسرهای او بِـفَـــهم
"قدْ قامتِ" قیامتِ او را کسی نداشت

هرشب هزار رکعت او تا به عرش رفت
یک لحظه از عبادت او را کسی نداشت

با اینکه شاه بود و جهان زیرِ سُلطه اش
آزادیِ رَعـیّـــتِ او را کسی نداشت

بر کفش وصله دار خودش وصله زد علی
در بُرهه ای که ثروت او را کسی نداشت

انشاء کرده خطبه ی بی نقطه،بی الف
اقرار کن ، فصاحت او را کسی نداشت

محضِ دعـــایِ فاطمه نورش طلوع کرد
روزی که درک عصمت او را کسی نداشت

ناموس کردگار، بلی گفت اگر به او
چون غیرِ او لیاقت او را کسی نداشت
.
.
.
محراب کوفه ، بهر علی قتــله گاه شد
چون طاقتِ عدالت او را کسی نداشت

محمّدقاسمی

  • سائل
  • ۰
  • ۰

یا امیر عرب


تقدیم به أمیرالمؤمنین علیه السّلام

آنکه در دفترم از عشق ، غزل ریخته است
باده در جام من از صبح ازل ریخته است

کام این شعر به شیرینی شکّر شده است
بسکه از گوشه ی لبهاش عسل ریخته است

کعبه پیش قدمش خانه تکانی کرده ست ؟
چه قدر روی زمین لات و هُبَل ریخته است

کهکشان دور سرش جای گل لاله و یاس
زهره و مشتری و شمس و زُحل ریخته است

دست بر تیغ دو سر برده و می بینم باز
چه قَـدَر کار سرِ پـیـکِ اَجل ریخته است

احتیاجی به اذان نیست ، مؤذّن خاموش
هر کجا هست علی، خیرالعمل ریخته است

نجفش در نظر اهل دل "عشقْ آباد" است
پیش او آبروی"تاجْ محل" ریخته است

خیرِ محض است علی ، طالب خیرند همه
مِهر او در دل اَقوام و مِـلَـل ریخته است

محمدقاسمی

  • سائل
  • ۰
  • ۰

تقدیم به أمیرالمؤمنین علیه السّلام


بسم الله الرّحمن الرّحیم

من که صبح و شب فقط مستی تقاضا می کنم
آخرش خود را در این میخانه رسوا می کنم

یاد من دادند از اوّل کـه در وقـت نـیاز
هر چه را می خواهم از ساقی تمنّا می کنم

یاد ابرویش که می افتم نمی دانم چرا ؟
بیخود از خود می شوم رو بر مصلّیٰ می کنم

اعتبــار و آبرو و عزّتـــ و هَستیْم را
"هر چه را دادند یک جا خرج مولا می کنم"

گر فقط یک بار با قنبر شوم من همنفس
می روم در آسمان کار مسیحا می کنم

دردِ دوری از نجف دارد دلِ حسرتْ کِشم
دردِ خود را با علی گفتن ، مُداوا می کنم

در تولّیٰ بیشتر سهمیّه رزقم می شود
هرچه در خلوت مُصمّم تر ، تبرّا می کنم

می زنم قید بهشت عدن و قصر و حور را
تا که ایوانِ طلایش را تماشا می کنم

گر عقیق آبداری ، روزیِ دستم شود
"لافتیٰ الّا علی"را مُهر طُغریٰ می کنم

گُم شدم در جاده ی صَعبُ العُبور عشق او
عاقبت خود را میان صحن ، پیدا می کنم

موقع سینه زدن چون دستگیری می کند
در میان جمعیت هِی دست بالا می کنم

چون شنیدم کفشهای شاه بوده وصله دار
کفشهای کهنه ام را بیشتر پا می کنم

تا بگیرد زخم دوری از نگارم ، التیام
می روم در آستان قدس ، مأوا می کنم

حسّ خوبی شکل میگیرد درون سینه ام
یارضا را یا علی هر بار معنا می کنم

تا غرورم لِــه شود در زیر پای زائران
خویش را گرد و غبارِ پادری ها می کنم

آب سقّاخانه را در جام زرّین خورده ام
شعر هایم را اگر مستانه انشا می کنم

بوسه می کارم به درگاه رئوف اهل بیت
حاصلش را توشه ی روز مبادا می کنم

محمدقاسمی١٨تیر٩٤

  • سائل
  • ۰
  • ۰

تقدیم به أمیرالمؤمنین علیه السّلام

بسم الله الرحمن الرحیم

هر بار ، حرفِ من ، سر منبر به او رسید
الفاظِ مستی آورِ نوکر به او رسید

دیوانه تا سحر دم میخانه پرسه زد
تا جام های باده ی کوثر به او رسید

تسلیمِ مَحضِ اَمر علی می شویم و بس
جایی که حکمرانی محشر به او رسید

دامان پاک بنت أسد ، حُکمِ عرش داشت
کز ساق عرش حیدرِ صفدر به او رسید


 "جَـلّ جَلاله ُ" ، "عَظُمَ شَأنه ُ"علی ست
بالله ، جلال خالق اکبر به او رسید

در کعبه وقت بُت شکنی جای پلّکان
سرشانه ی بلندِ پیمبر به او رسید

در کشور حجاز به دل میل هند داشت !
یا صوت استغاثه ی قنبر به او رسید ؟

از اشتیاق نعره ی مستانه می کشید
هر بار در مسیر ، ابوذر به او رسید

گیرم که عمروعاص کنار معاویه ست
مالک علی ست ، مالک اشتر به او رسید

در هفت شهر مُلک خدا یَل فقط علی ست
پس فتحِ هفت قلعه ی خیبر به او رسید

ترجـیـح داد تـا بگریـزد ز معـرکـه
هر کس که نعره های غضنفر به اورسید

این جلوه از کرامت هارونِ مُصطفاست
پیش از شبیر ، حضرت شبَّر به او رسید

سی سال تکیه داد به دیوارِ خانه اش
وقتی صدای وا شدن در به او رسید

نفرین به این زمانه که در اوج بی کسی
تشییع مخفیانه ی همسر به او رسید

می سوخت مثل شمع اگر بی صدا علی
سوزِ صدای گریه ی دختر به او رسید

شب زنده داری عادت زینب شده ست ، چون
---چادر نماز کهنه ی مادر به او رسید

محمدقاسمی/خرداد ٩٤

  • سائل
  • ۰
  • ۰

تقدیم به أمیرالمؤمنین علیه السّلام


بسم الله الرّحمن الرّحیم

این گونه ای که تو ، غرق خدا شدی
ماندیم ، بنده ای ! یا کبریا شدی ؟

هرجاکه می رویم ، آنجا تویی علی
کون و مکان شدی ارض و سما شدی

مارا نگاهِ تو از خاک آفرید
با این حساب تو، بابای ما شدی

تا ما گدا شدیم ، بی ادّعا شدیم
جود و کرم شدی ، لطف و عطا شدی

سیلاب مشکلات، مارا ربوده بود
تا اینکه آمدی، مشکل گشا شدی

"هُمْ راکعون"شدی، "والسّابقون" شدی
هَم "إنّمایی" و ، هَم "هلْ أتیٰ"شدی

رکن و مقام ، تو ، بیت الحرام ، تو
در سرزمین وحی، سعی و صفا شدی

ای خشت، چون ادب کردی به محضرش
حالا برای خود ، ایوانْ طلا شدی

با درد آمدیم ، تسکین مان شَوی
با گریه آمدیم ، نورالبُکا شدی

ای مونس همه در وقت بی کسی
آخر خودت چرا تنها رها شدی؟

هنگامه ی فلق ، یاد تو می کنیم
چون در نماز صبح ، حاجت روا شدی

ای فرق سر ز تیغ ، وقتی شکافتی !
مانند مُصحفی ، یکباره وا شدی

غرقاب خون خویش در بین آن گِلیم
گریان روضه ی یک بوریا شدی

شبهای قدر شد ، همراه فاطمه
شاید روانه یِ کربُــبلا شدی

محمدقاسمی١٤تیر٩٤

  • سائل
  • ۰
  • ۰

تقدیم به أمیرالمؤمنین علیه السّلام


بسم الله الرّحمن الرّحیم

اگرقرار شود با نگار ، سر بشود
خدا کند که شبم دیرتر سحر بشود

اگرچه بی خبری ، راحتی به بار آرد
دلی خوش است که از درد با خبر بشود

عوض نمی کنمش با تمام عیش جهان
طواف کعبه ی دل ، قسمتم اگر بشود

کسی که نیست گدای امیر مُلکِ وجود
زِ هر فقیر در عالم فقــیرتر بشود

می ارزد اینکه کسی از بهشت ، درگذرد
به شوق شهر نجف راهی سفر بشود

علی ست قاسمُ الارزاق و دست اوست فقط
که رزق کم بشود یا نه ! بیشتر بشود

کسی که قبل همه خلق شد به دست علی
عجیب نیست اگر که ابوالبشر بشود

کسی که از غضب مرتضی ، شنیده فقط
عجیب نیست که از ترس، محتضر بشود
به سنگ ، فضّه ی زهراش اگر نگاه کند
بعید نیست به یکباره کوه زَر بشود

برای اوست و لاغیر، اینکه در دوجهان
صفات حضرت حق مال یک نفر بشود

اگر که مادر من فاطمه ست پس قطعاً
برای من که یتیمم علی پدر بشود

همیشه ی کنیه ی ارباب ما ابوعلی است
هزار بار اگر صاحب پسر بشود

علی که هست خودش مطلع دوتا خورشید
پس از طلوع ابوالفضل ، ابوالقمر بشود

نشد به بار شتر حملِ مدح او ممکن
چگونه جاش در این شعرِ مختصر بشود ؟

محمدقاسمی١٢تیر٩٤

  • سائل
  • ۰
  • ۰

یا شنهشاه نجف


تقدیم به أمیرالمؤمنین علیه السّلام


بسم الله الرّحمن الرّحیم

آتش نمرود را در دَم گلـستان می کند
حلقه ی انگشترش کار سلیمان می کند

میثم تمّار را با دار اُنسش می دهد
آن امامی کز نگاهی خَلقِ سلمان می کند

تا که رو زد برکسی غیر از علی، ذات خدا
---یوسف صدّیق را در بند زندان می کند

بین گرداب بلا چیزی نگو جز "یا علی"
ذکر حیدر مُشکلت را سهل و آسان می کند

مثل طفلی که میان جمعیت گُـم می شود
دوری از شاه نجف ما را پریشان می کند

هرچه می خواهم نگویم مدح او را،خود به خود
نفس لوّامه مرا فوراً پشیـمان می کند

عاقل از دیدِ من است آن کس که با "نادعلی"
با زبان روزه ، دائم ختم قرآن می کند

آسمان در هم نمی پیچد بدون اذن او
امر از او می رسد ، افلاک طوفان می کند

وحی صادر می شود از جانب مولای ما
پس فقط روح الامین ابلاغ فرمان می کند

ما که تصویری نمی خواهیم جز صحن نجف
مرتضی وقتی کسی را کارگردان می کند

بر مشامش می رسد بوی حرم ، امّا مُدام
"سائل"این غم را درون سینه پنهان می کند

شک ندارم "هَمُّ و غَمَّش"را ز خاطر می برد
هرگدایی در حرم رو سمت ایوان می کند


محمدقاسمی/٣تیر٩٤

  • سائل
  • ۰
  • ۰


تقدیم به امیرالمؤمنین علیه السلام


بسم الله الرّحمن الرّحیم

شبیه پود که باشد به تار، وابسته
دل من است به زلف نگار، وابسته

نبوده صحبتی از جبر، کز نخست جهان
دلم به او شده بی اختیار ، وابسته

یکی به درهم و دینار خویش دل داده
یکی فقط به غم هشت و چار ، وابسته

دلی به قوس کمان بلند ابرویی
دلی به منحنیِ ذوالفقار ، وابسته

منم که شغل شریفم گداییِ علی است
حیاتم است به این کسب و کار ، وابسته

من از پیاده نظام سپاه حیدرم و
---به لشگر شه دلدل سوار، وابسته

شنیدم از لب آدم ، دمِ ضریح نجف
دل من است بر این شاهکار ، وابسته

عنایت شه لولاک خارج از عدد است
وَ ما به لطفِ علی بیشمار ، وابسته

قسم به حضرت زهرا شهید می میرد
کسی که شد به غـم انتظار، وابسته

محمدقاسمی/٢٨خرداد٩٤

  • سائل
  • ۰
  • ۰

یا علی مدد

تقدیم به امیرالمؤمنین علیه السلام


بسم الله الرّحمن الرّحیم

گلیم بیت علی چیست ؟ بال جبرائیل
هزار مرتبه پس خوش بحال جبرائیل

بزرگ و سرور و سالار در ملائکه است
ندیده ، کس ملکی را مثال جبرائیل

دل از خلیل خدا می برد ، اگر برسد
به گوش ، نغمه ی "یا ذاالجلالِ" جبرائیل

به قدر یک صدم از عمر نوری مولاست
هر آنچه نقل شد از سنّ و سال جبرائیل

علی نه در ملکوت خودش که در ناسوت
فراتر است ز اوجِ خیال جبرائیل

علی مدرّس توحید اوست ، شک نکنید
روایت آمده در شرحِ حالِ جبرائیل

اگر که پر نزند صبح دورِ استادش
دو بال او شود ای دل وبالِ جبرائیل

غبار روبی صحن نجف به عهده ی اوست
همین مقام بُوَد ، خود مدالِ جبرائیل


محمدقاسمی/خرداد٩٤

  • سائل