سائل

مقبل کسی که بنده اولاد حیدر است ...

سائل

مقبل کسی که بنده اولاد حیدر است ...

۶ مطلب با موضوع «یا زینب س» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

تقدیم به بی بی جانم حضرت زینب علیهاسلام

مثل یک مُرده که یک مرتبه جان میگیرد
دلم از بُردن نامت هیجان میگیرد
----
قلبم از کار که افتاد به من شوک ندهید
اسم زینب که بیاید، ضربان میگیرد
----
من به یاد جگر سوخته ی رَبّ عطش
آب می نوشم و خونم جریان میگیرد
----
منِ بیچاره کجا ؟ گفتنِ نام تو کجا؟
ثقلِ این ذکر عظیم است،زبان میگیرد
----
هرکسی دست توسّل به ضریح تو گرفت
دست حاجت به سویش خَلقِ جهان میگیرد
----
میل برگشت ندارد به حرمخانه ی عرش
تا که جبریل به صحن تو مکان میگیرد
----
هست از معجزه های قدم پُر خِیرت
سنگ اگر که شرف دُرّ گران میگیرد
----
گر ببندند به درگاه تو زنجیرش را
این سگ بی سر وپا، نام و نشان میگیرد
----
جان خود را سپرت کرد مدافع به حرم
پس ز عبّاس شما ، خطّ اَمان میگیرد

محمدقاسمی

  • سائل
  • ۰
  • ۰

تقدیم به بی بی جانم حضرت زینب علیهاسلام


بسم الله الرحمن الرحیم

کنج حیاط خانه ی خود بین بسترش
بانو رسیده بود به ساعات آخرش

خیره به گوشه ای شده بود و یکی یکی
رد می شدند خاطره ها از برابرش

گرمایِ آه از جگرش شعله می کشید
می سوخت آسمان ز نفسهای آخرش

از چشمهای بی رمقش می گرفت اشک
با یادگارِ کهنه ی صدْچاک دلبرش

هر روز ؛ روضه داشت حسینیّه ی دلش
این مدّتی که بود بدون برادرش

یک سال و نیم بود، خوشی را نبود راه
در آستانِ عرشیِ قلبِ مطهّرش

یک سال و نیم بر عطش آن کویر سُرخ
دریای اشک بود دو تا دیده ی ترش

یک سال و نیم بود که خونابه می چکید
گاه از کنار روسری اش ؛ گاه از پرش

یک سال و نیم بود که زینب خمیده بود
یعنی که بیشتر شده بود عین مادرش

یک سال و نیم غیر کبودی و زخم و درد
نگذاشت مرهمی رویِ اعضای پیکرش

وقت سفر چقدر غریبانه پر کشید
مثل حسین ، قافله سالار بی سرش


محمدقاسمی

  • سائل
  • ۰
  • ۰

تقدیم به حضرت أمّ کلثوم سلام الله علیها

دوسالش بوده وقتی شعله با آن در، درافتاده
دوسالش بوده وقتی مادرش پشت در افتاده

دوسالش بوده امّا خوب حس کرده ست دردی را
که از سنگینی اش مادر میان بستر افتاده

دوسالش بوده امّا دیده وقت غسل یاس آنشب
چه بوده ماجرا؟ لرزه به دست حیدر افتاده
...
و در کوفه پدر را دیده در محراب ، خون آلود
که با فرق دوتا گشته کنار منبر افتاده

ندیده تشتِ از خونِ جگر، پُرلاله را امّا
یقیناً دیده تشتی را که بین آن سر افتاده

گمانم،روی ناقه زیر لب"وامحسنا" گفته
نگاهش تاکه بر رأس علیِّ اصغر افتاده

دلیل پیری اش را از خودم پرسیدم و گفتم:
گمانم چشم او ، بالای تل بر حنجر افتاده

صدای مادری پیچیده در گودال ، از ترس است
اگر از دست شمر بی مروّت ، خنجرافتاده

فقط او دیده و زینب که طیِّ آن چهل منزل
چه قدْر از پیکرِ بچّه کبوترها پر افتاده

دُرست آندم که پیش کعب نِی خود را سِپر کردند
حُسین از روی نِی چشمش به هردو خواهر افتاده

رقیّـه راه رفته دست بر دیوار با زحمت
خدایا امّ کلثوم از چه یاد مادر افتاده ؟

و شاید قید عُمْرش را زده آن لحظه که دیده
سر ارباب در آغوش گرم دختر افتاده


محمدقاسمی

  • سائل
  • ۰
  • ۰

تقدیم به حضرت أمّ کلثوم سلام الله علیها


بسم الله الرّحمن الرّحیم

کیست او؟ خواهرِ امام حسین
زینــبِ دیگرِ امام حسین

امّ کلثوم ، دخترِ حیدر
نائبِ مادرِ امام حسین

مثل زینب ز هر نظر باشد
بهترین مَظهرِ امام حسین

بعد زینب ملیکه ی عشّاق
اوست در کشورِ امام حسین

بعد زینب رکاب حضرت اوست
پای آب آورِ امام حسین

تکیه گاه رشید او هم هست
شانه ی اکبرِ امام حسین

بغلش بوده تا سحر اصغر
در شب آخرِ امام حسین

آخر کار کرده دقْ مرگش
روضه های سرِ امام حسین

دیدن نیزه زار گودال و
خنجر و حنجرِ امام حسین

دیدن ساعتی که از سُم اسب
خُرد شد پیکرِ امام حسین

چه وفاتی ؟ که این همه داغ است
قاتل خواهرِ امام حسین

رفت وقتی که م ع ج ر ش ، دیدند
رفت انگشترِ امام حسین

ناقه ی بی جهاز، منبر او
نیزه شد منبرِ امام حسین

پیر شد در خرابه یک شبه از
---رفتن دخترِ امام حسین

غربتش جنس غربت زهراست
أُمّ کلثوم ، آه ، أُمّ بُکاست


محمّدقاسمی

  • سائل
  • ۰
  • ۰

بسم الله الرّحمن الرّحیم


تسبیح ما زمان مناجات ، زینب است
ذکری که گفته ایم به کَرّات ، زینب است

گسترده است سفره ی گریه تمام سال
در هیأتی که بانی خیرات ، زینب است

تنها نَه هل أتیٰ و نَه مریم ، نَه قدر و نور
شأن نزول اغلب آیات ، زینب است

او زینت است زینت حق را و پیشِ خَلق
بهر خدا ، دلیل مُباهات ، زینب است

هم مظهر خدیجه ی کُبرای مصطفاست 
هم مرتضای فاطمه مِرآت ، زینب است

اکسیرِ فوقِ مُعجزه ی تُربت الحُسین
در خاک پایِ عمّه ی سادات ، زینب است

آن خانم مُجلّله ای که ز صبر او
حتّیٰ ملائکند همه مات ، زینب است

آن خانم مُکرّمه که بود بر سرش
چون سایبان "رُؤوس مُشالات"* ، زینب است

آنکه ز فیض نافله های نشسته اش
جانی دوباره یافت عبادات ، زینب است

آنکس که بی حُسین و رُقیّه برای او
دنیا شده ست دارِ مُکافات ، زینب است

*ناحیه ی مقدسه : ((السّلامُ علیٰ الّرؤوسِ الُمشالات))
سلام برآن سرهای بالا رفته (بر نیزه ها)

"محمدقاسمی" 1393/11/20
  • سائل
  • ۱
  • ۰
بسم الله الرّحمن الرّحیم

هرکسی در وادی زینب قدم برداشته ست
جای شکّی نیست که رخصت ز حیدر داشته ست

در شُکوه ، آئینه ی گردان خدیجه بوده است
فاطمه در خانه ی خودهرچه دختر داشته ست

تالی اُمّ نبی را خوانده ایم اُمّ ولی
مرتضی در خانه دختر نه که مادر داشته ست

مَحض گَشتن دور او بوده ست ، جبریل امین
---گر به قدر وسعت افلاک شهپر داشته ست

کلّ خواهرهای عالم را برادردوست کرد
آن همه مِهری که زینب با برادر داشته ست

ظاهراً ارباب ما مدفون به ارض کربلاست
باطناً شش گوشه ای در قلب خواهر داشته ست

از صدای حیدری اش که صدای ذات هوست 
"أُسٍْکُتُوا" بازار شهر کوفه را برداشته ست

فتح شام از فتح خیبر هیچ چیزی کم نداشت
یک تفاوت داشته ، قلعه فقط در داشته ست

خطبه هایش را اگر چه چون پدر ایراد کرد
سطرْ سطرش بی گُمان بوی پیمبر داشته ست

خانمی که پیش مرگ گیسویش عبّاس شد
برسرش در باد و طوفان نیز معجر داشته ست

پیری اش ، قد کمانش ، حاکی از این مطلب است
شاه را دیده که حنجر زیر خنجر داشته ست

"محمدقاسمی" 1393/11/18
  • سائل