سائل

مقبل کسی که بنده اولاد حیدر است ...

سائل

مقبل کسی که بنده اولاد حیدر است ...

۲۳ مطلب با موضوع «یا زهرا س» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰
بسم الله الرّحمن الرّحیم

این روزهای تلخ آخر را تحمّـل کن
حال دل بی تاب حیدر را تحمّـل کن

تو روبه قبله هستی و من رو به تنهایی
پس اشک های سرد همسر را تحمّـل کن

پهلو به پهلو کردنت مشکل تر از قبل است 
آرام باش و زخم بستر را تحمّـل کن

تا لحظه ی تعویض ، با اینکه شکستندش
خونابه های مانده بر در را تحمّـل کن

چون گردنت از کار افتاده ست می گویم
حرکت نکن ، سنگینی سر را تحمّـل کن

گودال اگر رفتی به نفرین وا مکن لب را
دور حسین انبوه لشگر را تحمّـل کن

گیسو پریشان کن ، ولی جان علی ، زهرا
وقتی که می بُــرَّند حنجر را تحمّـل کن

محمدقاسمی 4 بهمن 1393
  • سائل
  • ۰
  • ۰
بر در زدند ضربه ی پا را برای چه ؟
کُشتند رُکن اهل کسا را برای چه ؟

هفتاد روز قبل که بودند در غدیر
پس پا شدند ، بیت ولا را برای چه

---آتش زدند؟ و بعد چهل تایی آمدند
با هر چه بود مادر ما را برای چه ؟ ...
بسم الله الرحمن الرحیم

حق باعلی نبود مگر ؟ کو جواب من ؟
بُردند حقّ شیر خدا را برای چه ؟

در خانه ای که نور، دمادم احاطه داشت
آخر گرفت دود فضا را برای چه ؟

این کعبه ی گِلی که عزادار بود ، پس
آتش زدند سعی و صفا را برای چه ؟

گیرم که داشتند سر جنگ با علی
آن غنچه ی ز شاخه جدا را برای چه ؟

---کُشتند ؟ آه ، شعر به گودال رخنه کرد
گفتم شهید کرببلا را برای چه ؟

با قتل صبر، تشنه و بی یار می کُشند ؟
او را به بغض حیدر کرار می کشند ؟؟

"محمّدقاسمی"
  • ۰
  • ۰
بسم الله الرّحمن الرّحیم

نامردهای شهر ، هم در را شکستند
هم حُرمت ساقی کوثر را شکستند

میخانه را آتش زدند و پیش چشمِ
ساقی عالم ، جام و ساغر را شکستند

اجر رسالت را ادا کردند ... این طور
در پشت در پهلوی مادر را شکستند

در را چنان با غیظ با پا باز کردند
که هم زمان با سینه اش ، سر را شکستند

با کُشتن یک سوّم از سادات عالم
بدطینتان ، قلب پیمبر را شکستند

پس با غلاف تیغ قنفذ ، بین کوچه
بی رحم ها ، بال کبوتر را شکستند

با بودن زهرا نمی شد ، صبر کردند
تا توی مسجد ، فرق حیدر را شکستند

ضدّ علی بودند که در کربلا هم
فرق سر شهزاده اکبر را شکستند

ضدّ علی بودند و با تیر سه شعبه
حجم گلوی ناز اصغر را شکستند

"محمدقاسمی"