تقدیم به امام هادی علیه السّلام
بسم الله الرحمن الرّحیم
باز دلم در هوایِ حضرت هادی
پرزده تا سامرایِ حضرت هادی
می کِـشدم سمت بارگاه رفیعش
جَذْبه ی گنبدْ طلایِ حضرت هادی
پَر زده ام تا کــه آشیانه بگیــرم
گوشه ی صحن و سرایِ حضرت هادی
بارِ سفر بسته از دلم ، غمِ عالَم
در دلِ بیتُ الــولایِ حضرت هادی
جامعه را خط به خط،به چشم کشیدم
با نَفَسِ دلگُشـــایِ حضرت هادی
بلکه هدایت شَوَم ، مُدام می اُفتم
مُلتمــسانه به پایِ حضرت هادی
چاییِ شیرینِ مُوکبِ دَمِ صحن است
دارویِ دارُ الشّـــفایِ حضرت هادی
ناز فروشد اگر به جمله ی شاهان
خَبْط نکرده ، گدایِ حضرت هادی
زاده ی إبنُ الرّضاست،حضرت حق هم
---هست رضا، با رضایِ حضرت هادی
نیمه ی ذی الحجّه می رسد،چه قشنگ است
ذبح شَدن ، در مِــنایِ حضرت هادی
نیمه ی ماه است و بین ماه هویداست
عکــسِ رُخِ دلــرُبایِ حضرت هادی
بُرده دل از حضرت جوادُ الائمّـــه
چهره ی چون مرتضایِ حضرت هادی
ای به فدای لبــش که غنچـه ی بوسـه
---کـــاشته بر گونه هایِ حضرت هادی
فاطمــه آورده گُـل برای سمــانه
در عــوضِ رو نــمایِ حضرت هادی
تویِ دلِ مستِ شیعه ، قند شود آب
می شِـنَود تا صدایِ حضرت هادی
گرچه زمینش کشیده است در آغوش
مســـندِ عرش است جایِ حضرت هادی
کوریِ چشمان شورِ خصم،بلند است
---قامـتِ سبـــزِ لوایِ حضرت هادی
کاش که "سائل"شبی کنار ضریحش
شعــر بخواند برایِ حضرت هادی
محمّد قاسمی٦/٧/١٣٩٤