سائل

مقبل کسی که بنده اولاد حیدر است ...

سائل

مقبل کسی که بنده اولاد حیدر است ...

۱۸ مطلب با موضوع «یا حسین ع» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

تقدیم به امام حسین علیه السّلام


بسم الله الرّحمٰن الرّحیم

روی صفحه ، قلم نوشت حسین
پشت هم پشت هم نوشت حسین

تا که از کنج خانه راه افتاد
اشکِ چشم ترم نوشت حسین

حرفی از من نبود و حضرت رب
بر دلم در عدم نوشت حسین

گفت از من چه قدر می خواهی ؟
دست ، جای رقم ، نوشت حسین

دلم از اتّهام ، تبرئه شد
بسکه این مُتهّم نوشت حسین
#
به گمانم مَلَک به امر علی
روی تیغ دو دم نوشت حسین

دهنـــم دم به دم، عـلــی گفت و
دست من دم به دم نوشت حسین

خوار شد هر کسی نگفت علی
هرکه شد محترم نوشت حسین
#
شرع در هر مقام گفت علی
عشق در هر قدم نوشت حسین

عشق یعنی قلمزنی که به اشک
بر سه تیغ علم نوشت حسین

ضررش بی شمار خواهد بود
هرکه کم گفت و کم نوشت حسین

خلعت شاعری به او دادند
هرکه چون محتشم نوشت حسین

زخم لبهای نی دهن وا کرد
تا که با زیر و بم نوشت حسین

فاطمه اوّل صحیفه ی خود
آه ، با خطّ غم نوشت حسین

حضرت بی کفن نوشت حسن
حضرت بی حرم نوشت حسین

بین گودال بر تمام تنـــش
خنجر و نیزه هم نوشت حسین


محمّدقاسمی

  • سائل
  • ۰
  • ۰
بسم الله الرّحمن الرّحیم

موج اشکم اگر تلاطم کرد
لب خُشکیده ات ، تبسّم کرد

حرف شش گوشه ات وسط آمد
شاعرت دست و پاش را گُـم کرد

چهره ات چونکه بود گندم گون
سفره ام ، میل نان گندم کرد

دَمِ میخانه ی فرات ، لبم 
میل بوسیدنِ لب خُم کرد

دل خون مرا شرابِ غمت
خاطرآسوده از تألّم کرد

"گریه کن"درغمت تأسّی بر
---چشمهای امام هشتم کرد

از لبش ریخت قطره قطره عسل
آنکه نام تورا تکلّم کرد

"رحمت واسعه"به خاطرتوست
گرخدا بر کسی ترحّم کرد

شمر با چکمه های چرمی خود
چه قَدَر خون به قلب خانـُم کرد

خواهرت پیر شد ز بس که تورا
زیر تیغ عدو تجسّم کرد...

"محمدقاسمی"
  • سائل
  • ۰
  • ۰

تقدیم به امام حسین علیه السلام


بی وقفه ، بی مقدمه هیأت گرفتنی ست
هیأت گرفتنی ست، سعادت گرفتنی ست

ازموقع ورودیه تا آخر دعا
هر حاجتی در این دوسه ساعت گرفتنی ست

یک جای روضه رفته دلت که مسافری
حتی در این معادله قسمت گرفتنی ست

درگود چشم، اشک نشسته ست منتظر
ذکر حسین مرشد و رخصت گرفتنی ست

بااشک از دوچشم، چنین از ولیِّ دم
در دادگاه روضه رضایت گرفتنی ست

گیرم شفا نبود تو ازبس قیامتی 
دامان تو به روز قیامت گرفتنی ست

زائر شدن به قسمت و دعوت همیشه نیست
ای بی خبر بکوش زیارت گرفتنی ست

مهدی رحیمی (زمستان)
  • سائل
  • ۰
  • ۰

ارباب ...

بسم الله الرّحمن الرّحیم

بعد از لبت فرات به دردم نمی خورد
اصلاً نه ... کائنات به دردم نمی خورد

با من مگو از آب که با یاد تشنگیت
این مایه ی حیات به دردم نمی خورد

دریا پس از حکایت در هم شکستن ات
ای کشتی نجات به دردم نمی خورد

دنیا اگر چه مثل گلستان...برای من
مِنهای کربلات به دردم نمی خورد

وقتی نماز من به تو وصلم نمی کند
قد قامت الصّلاة به دردم نمی خورد

چشمم به غیر گریه برای تو یا حسین
در اغلب جَهٰات به دردم نمی خورد

گاهی به سمت روضه و گاهی سوی گناه
این پای بی ثُبات به دردم نمی خورد

وقتی حواله ام ندهد ثامن الحُجج
رفتن پی "برات"به دردم نمی خورد

محمدقاسمی
  • سائل
  • ۰
  • ۰

بسم الله الرحمن الرحیم


سلام میدهم از راه دور در شب جمعه
سلام بر حرم تو ؛ سلام بر شب جمعه

به سمت صحن و سرای تو ایستاده ام آقا 
سلام می دهمت با دو چشم تر؛ شب جمعه

فقط نیامده بانوی بی نشان به زیارت
رسیده است پدر در بر پسر ؛ شب جمعه

نشسته زینب کبری کنار حضرت زهرا
حسن نشسته کنار پیامبر ؛ شب جمعه

چه قدر فطرس پر سوخته ست گرد ضریحت
کنار این همه مرغ شکسته پر ؛ شب جمعه

هنوز خاطره ی اوّلین زیارت خود را
مُرور میکنم ای مهربان به هر شب جمعه

فقط دعای فرج ؛ تحت قُبّه ی تو بخوانم 
دوباره زائر قبرت شوم اگر شب جمعه

چه عطر سیب لطیفی گرفته است فضا را
پُراز شمیم تو گشته ست هر سحر؛ شب جمعه 

به حق لحظه ی بر نیزه رفتن سر طفلت
مرا به کرببلا باز هم ببَر ؛ شب جمعه

چه صحنه های عجیبی عبور کرد ز چشمم
پدر؛خرابه؛سه ساله؛کنار سر ؛ شب جمعه

محمدقاسمی
  • سائل
  • ۰
  • ۰
هرجا حضور اهل بُکا فوق العاده است
معلوم می شود که فضا فوق العاده است

در مجلسی که زمزمه و شور و گریه هست
بی شک نگاه مادر ما فوق العاده است

در سفره ای که پهن شود بعد روضه ات
تأثیر لقمه های غذا فوق العاده است

ای تربتت شفای تمامیِّ دردها
در نسخه ی تو نوعِ دوا فوق العاده است

وقتی که نذر گنبد و تاج ضریحِ توست
پیداست که عیار طلا فوق العاده است

من در زیارت تو شدم زائر خدا
از بس شباهتت به خدا فوق العاده است

پا را گذاشتم بروی عرش و آمدم
جایی که شأن صحن و سرا فوق العاده است

هر کس که رفت کرببلا ؛ اعتراف کرد
آقاییِ امام رضا فوق العاده است

من را به استجابت کامل رسانده ای
در زیر گنبد تو دعا فوق العاده است

در وادی محبّت تو دیده ام حسین 
انس میان شاه و گدا فوق العاده است

از طرز روبرو شدنت با زهیر و حُرّ 
فهمیده ام گذشت شما فوق العاده است

محمدقاسمی
  • سائل
  • ۰
  • ۰
نَه ! نگویم نظر لطف به من کم کردی
تو همانی که مرا یک شبه آدم کردی

خیس باران عزای تو شدم تا آنجا
که یقین کرد دل غمزده پاکم کردی

به همین ختم نشد ...قصّه از اینجا گُل کرد
که مرا در حَرَمت بُردی و مَحرَم کردی

نتواند احدی  باز کند غیر خودت
ِگِرهی را که شب وصل ؛ تو مُحکم کردی

مادرم بانی خیر است ولی میدانم
تو مرا سینه زن ماه مُحرّم کردی

لب خود بسته ام و هیچ نخواهم گفت از---
آنچه بر من وسط روضه مجسّم کردی

بی علمدار شدی و سر نی زلفت را
عوض بیرق غارت شده پرچم کردی

علقمه شاهد عرض منِ دلسوخته است
زیر بار غم عبّاس کمر خَم کردی

چه بروز دل پر درد تو آمد آقا؟
پاره های بدنش را که مُنظّم کردی...

محمدقاسمی
  • سائل
  • ۰
  • ۰

یا رب الحسین


ما را به نام هیچ کس قنبر نگردان

یعنى غلام خانه دیگر نگردان

 

معطل کن و چیزى نده، بگذار باشیم

ما را فقیر این در و آن در نگردان

 

من از غلامان سیاه کربلایم

وقتى به تو رو می زنم رو برنگردان

 

لطفى که دارد تربت تو زر ندارد

این خاک پایى را که دادى زر نگردان

 

حر پشیمانیم و با تو حرف داریم

آقا به جان زینب از ما سرنگردان

 

حیفت نمی اید ز ما گریه نگیرى؟

وضع بد ما را ازین بدتر نگردان

 

خیلى برایم مادرم زحمت کشیده

آقا مرا شرمنده مادر نگردان

 

ما آمدیم این بار پیش تو بمیریم

پس لطف کن ما را به خانه برنگردان

 

من با فراتت چند سالى هست قهرم

اى تشنه لب با آن لبم را تر نگردان

 

من قول دادم از تو انگشتر نگیرم

اصلاً مرا مشغول انگشتر نگردان

 

برخیز که دور و بر زینب شلوغ است

در قتگله هم روى از خواهر نگردان

 

حداقل اى شمر پیش چشم زینب

عریان ما را این ور و آن ور نگردان

استاد لطیفیان